جدول جو
جدول جو

معنی باب عبدان - جستجوی لغت در جدول جو

باب عبدان
(عَ)
دهی از دهستان دشت خاک بخش زرند شهرستان کرمان. 50هزارگزی شمال زرند و 9هزارگزی خاور راه فرعی زرند به راور. کوهستانی، سردسیر. سکنۀ آن 50 تن. آب آن ازقنات و محصول آنجا غلات، حبوبات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باب دندان
تصویر باب دندان
کنایه از چیزی که مطابق میل و پسند کسی باشد
فرهنگ فارسی عمید
(بِ بَ رَ)
نزدیک موضع معروف به باب النقب در بغداد. (عیون الانباء چ 1299 هجری قمری ج 1 ص 154). و رجوع به بردان شود
لغت نامه دهخدا
(غِ عَ دُلْ لاه)
محلی است از طسوج سراجه (قم) . (تاریخ قم ص 114)
لغت نامه دهخدا
(بِ عُمْ ما)
دروازه و کویی به بغداد. (تجارب الامم چ عکسی لیدن ج 2 ص 331، 559)
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ)
او راست: شروط الاحکام
لغت نامه دهخدا
تصویری از باب دندان
تصویر باب دندان
((بِ دَ))
چیزی که با ذوق و سلیقه جور دربیاید
فرهنگ فارسی معین